ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام على علیه السلام:
امانتدارى روزى میآورد و خیانت در امانت فقر.
تحف العقول ص 221 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75، ص 60، ح 138
غلامرضا موسوی: پول غیرسالم درشبکه نمایش خانگی سیستم دستمزدها را به هم ریخته است
برای یک پروژه سینمایی، انتخاب و تأیید تهیهکننده نیاز به یک فرآیند طولانی دارد اما برخی افراد که اجازه کار در سینما را پیدا نمیکردند، در مقطعی به شبکه نمایش خانگی میرفتند! دوستان گویی خودشان را مسئول پاسخگویی در زمینه برهم خوردن شرایط اقتصاد تولید نمیدانستند و صرفاً احساس میکردند باید مجوز ساخت و نمایش بدهند. منظورم دخالت در فرآیند تولید نیست، بلکه میخواهم بدانم شما بهعنوان یک بازرگان آیا میتوانید نظام اقتصادی حاکم بر یک سیستم را به هم بریزید؟ تهیهکنندگی هم همین است و در این حوزه هم رشد قیمتها باید یک منطق طبیعی داشته باشد. پول غیرسالم در سریالسازی خانگی باعث شد سیستم دستمزدها به هم بریزد. محور سریالسازی باید فیلمنامه و قصه باشد، یعنی همان ویژگیای که زمانی باعث جذابیت پاورقیها میشد.
بخشی از صحبتهای این تهیهکننده در برنامه نقد سینما
پیگیر مشکلات هنرمندان هستیم
سید مجتبی حسینی
معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
با شیوع کرونا و تصمیم ستاد ملی مقابله با این بیماری، برنامههای فرهنگی و هنری تعطیل شد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای جبران آسیبهای وارد شده به هنرمندان وفعالان هنری مجموعه اقداماتی را انجام داد. ازجمله کارهایی که در این مدت انجام شده شامل بیمه و مالیات هنرمندان بوده است، همچنین برنامههایی برای حمایت حوزههای مختلف فرهنگ و هنر دستهبندی و به دستگاههای مرتبط پیشنهاد و ارائه شد که پس از پیگیری برخی از این موارد سرانجام به نتیجه رسید و با برگزاری جلساتی با حضور معاون اول رئیس جمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه جزئی از مصوبه هیأت دولت قرار گرفت که پرداخت حق بیمه هنرمندان یا بیمه تکمیلی از جمله این موارد است. بخش دیگر مربوط به بخشودگی اجاره بهای فضاهای دولتی به فعالیتهای هنری است که طبق توافق طرفین، این موضوعات هم با مصوبه هیأت دولت ابلاغ شد و قابل اجرا است. برخی دیگر از کارها هم علیرغم پیگیریهای جدی تاکنون به نتیجه نرسیده، البته پیگیری این موضوعات ادامه دارد و امیدواریم بهزودی شاهد نتایج اقدامات باشیم.
شیوع ویروس کرونا شرایط را برای همه بسیار دشوار کرده است و این درحالی است که شرایط مالی دولت هم به گونهای نیست که اعتبارات فراوانی وجود داشته باشد تا بتوانیم از این اعتبارات برای جبران تمامی خسارات استفاده کنیم. نکته دیگر اینکه طبعاً علاقهمندیم که بتوانیم کمکهایی را در قالب خدمات بلاعوض به انجام برسانیم اما عمده موارد در قالب اعتباراتی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تخصیص پیدا میکند در قالب تسهیلات است و کوشیدهایم به نحوی موضوع را دنبال کنیم که تسهیلات دارای شرایطی متناسب با امکانات هنرمندان باشد. البته بهطورکلی اعتبارات هنری کشور متناسب با ظرفیت انسانی و سرمایههای ارزشمند هنری نیست یعنی تعداد هنرمندان و ظرفیتی که در هنر ایران وجود دارد و با توجه به اهمیت و ضرورت هنر در جامعه ایجاب میکند که برای تمامی رشتههای هنری اعتبارات بیشتری در حوزههای موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی اختصاص داده شود. مجموعه اعتبارات فرهنگی و هنری کشور کمتر از نیم درصد است و این به نسبت جمعیت شاغل در فرهنگ و هنر و تعداد هنرمندان و رویدادهای هنری بسیاراندک است.
در موسیقی نواحی و حمایت از هنرمندان این حوزه حفظ آثارموسیقایی پیشکسوتان از اقدامات مهم است، اقداماتی که میتوان انجام داد، یکی اینکه به کمک رسانهها، درمخاطبان و علاقهمندان به موسیقی نواحی احساس تعلق به وجود آید تا جامعه مخاطبان موسیقی نواحی این نوع موسیقی را بهعنوان شناسنامه شنیداری اقوام مختلف ملت ایران دنبال کند. بنابراین وقتی این نیاز به وجود آید و موسیقی نواحی مخاطب داشته باشد طبیعتاً تعداد تولیدکنندگان آثار شنیداری این حوزه افزایش پیدا میکند و ناشران موسیقی به ضبط و پخش آثار موسیقایی رغبت بیشتری پیدا میکنند. معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از طریق انجمن موسیقی ایران این موضوع را دنبال کرده که شامل یک بخش ایجاد سامانه بامک است. این سامانه بانک اطلاعات موسیقی کشور است که اطلاعات اهالی موسیقی و دادههای آنها را ثبت و ضبط میکند و براین اساس اهالی موسیقی میتوانند روی سامانه بامک صفحهای برای خود ایجاد کنند و علاوهبر معرفی ما نیز خواهیم توانست از اطلاعات وارد شده در این سامانه استفاده کنیم. در واقع یکی از ضرورتها برای برنامهریزی داشتن اطلاعات جامع درباره هنرمندان است. نکته دیگر اینکه نه تنها درسالهایی که در وزارت فرهنگ عهدهدار وظایفی بودم حتی در دورههای پیشین هم تمامی اعتبارات حمایتی موسیقی ایران برای گونههای موسیقی جدی، یعنی موسیقی نواحی، موسیقی ردیف دستگاهی و موسیقی کلاسیک هزینه میشده است و ماحصل آن جمعآوری بزرگترین آرشیو ضبط شده موسیقی نواحی کشور است که شامل مجموعه آلبومهایی است که از دهه 70 انجمن موسیقی ایران تولید، تهیه و جمعآوری کرده است، دورانی که هنوز سیدی در کار نبود و آثار موسیقایی بهصورت نوار کاست عرضه میشد و همچنان میتواند بزرگترین نمونه آثار موسیقی نواحی کشور باشد. این مجموعه سالها بعد با همکاری انجمن موسیقی ایران و انتشارات ماهور بهصورت سیدی هم منتشر شده و همچنان عرضه میشود.
اما با توجه به شرایط حال حاضر کشور و اتفاقاتی که شاید بعد از این رخ بدهد معاونت هنری وزارت فرهنگ، تمامی امکانات و رویدادهایی که امکان برگزاری دارد بهصورت فهرست جمعآوری کرده است و در این باره با نهادهای ذیربط رایزنی انجام خواهد گرفت تا بتوانیم در بهتر شدن اوضاع فرهنگ و هنر کشور قدم به قدم پیش رویم. نکته دیگر که لازم به یادآوری است فضاهای مجازی و استفاده از ظرفیتهای غیر حضوری است که موضوع بسیار مهمی است کما اینکه جشنواره موسیقی جوان بهعنوان یکی از بزرگترین رویدادهای هنری کشور توانسته فرصت مهمی را برای کشف استعدادها ایجاد کند. مرحله نخست این جشنواره به خاطر شرایط موجود بهصورت مجازی برگزار شد و تصمیم داشتیم اگر شرایط بیماری کرونا محدودتر شود بتوانیم بخش دوم را بهصورت اجرای صحنه پیش ببریم که متأسفانه بهدلیل شیوع مجدد این بیماری قرار است بخش دوم هم بهصورت مجازی برگزار شود.
کلید رونق در بازار هنر جوانان
رضا افسری
نقاش و مدرس دانشگاه هنر
خریداران آثار هنری معمولاً کارهایی را که قرار است بخرند یا مربوط به کسانی است که نسبت به آنها شناخت دارند یا اسمشان را شنیدهاند یا ممکن است که کارشان را ببینند و خوش شان بیاید و بخرند. اگر کسی که دارای شهرت نباشد و شناختی بر آثارش نداشته باشند، اما دوست داشته باشد کارش فروش رود، طبیعتاً اینکه مخاطبان را ترغیب کنیم تا کارش دیده شود و از او اثر خریده شود، به این راحتیها نیست.
`معمولاً خریداران دو نوع هستند یکسری مجموعه دارند و ممکن است از کاری هم خوش شان نیاید اما چون صاحب آن اثر یک هنرمند شناخته شده است و چون میخواهند مجموعهاش کامل باشد با اینکه آن را دوست ندارند اما باز هم میخرند. اما یکسری نیز هستند که مجموعهدار نیستند اما شاید اثری را ببینند و خوش شان بیاد و بخرند.
آنها عنوان هنرمند برایشان مهم نیست فقط میخواهند کاری که دوست دارند بخرند. مجموعهداران بزرگ اما معمولاً برایشان مهم است. اگر قرار باشد کاری کنیم که هنرمندان جوان که شناخته شده هم نیستند، کارشان فروش رود با چند روش میسر است.
یکی اینکه خود گالری رغبت پیدا کند تا نمایشگاهی برای یکسری هنرمند بگذارد که طبیعتاً میتواند تأییدیهای باشد بر اثر آن هنرمند و دیگر اینکه میتواند از طریق نقد اثر باشد که توسط یک منتقد نوشته میشود؛ منتقدان شناخته شدهای که مورد قبول خریداران باشند و اینکه چقدر ما از این دست منتقدان داریم نمیدانم.
قطعاً آن اندازه منتقد نداریم که از طریق نقد خریداری را تشویق به خرید اثر کند. در همه جای دنیا اینگونه است که یک منتقد میتواند هنرمند را بلندآوازه کند و کارش خیلی فروش رود یا اثر او را طوری بکوبد که هیچکس نخرد. اما در ایران اوضاع نقد اینگونه نیست.
یکی از روشهایی که میتواند مؤثر باشد این است که هنرمندان شناخته شده که معمولاً کارشان خوب فروش میرود و دارای شهرت بسیار هستند، دست هنرمندان جوان را بگیرند و به جامعه معرفی کنند و او میتواند از طریق استادان تراز اول به جامعه هنری و مردم شناسانده شود. این روش بسیار خوبی است.
من بسیاری از شاگردان با استعداد و هنرمندم را معرفی کردم و حتی اگر میدانستم کسی از کار او ممکن است خوشش بیاید، نمایشگاهش را به او معرفی میکردم تا ببیند و بخرد. خود گالریها اگر کسی را بشناسند که خریداران خوبی هستند اما شناختی هم نسبت به هنرمندان خوب ندارند میتوانند کاری کنند که در بین مردم شناخته شوند چون بسیاری از خریداران هنرمندان را نمیشناسند.
هنرمندان تجسمی مثل سینما و موسیقی آنقدر شناخته شده و ستاره نیستند که همه بشناسندشان. برای همین از طریق این راهها باید معرفی شوند و این روشهایی است که میتواند بر فروش آثار تأثیر بگذارد.
کوچ «فیلم نگار» به فضای مجازی
«مجله فیلم نگار به انتشار خود پایان داد.» این خبری است که اوایل اسفندماه سال گذشته منتشر شد، آنهم در شرایطی که زمان چندانی تا بیستساله شدن این نشریه باقی نمانده بود. آن هنگام نصرالله تابش، سردبیر و مدیرمسئول ماهنامه «فیلم نگار» مهمترین دلیل این تصمیمگیری را در افزایش قیمت کاغذ و هزینههای انتشار عنوان کرده بود که دیگر با قیمت پشت جلد نشریه نمیخواندند. اما خبر خوب اینکه مسئولان این نشریه به وعده خود عمل کردهاند. شاید انتشار نسخه چاپی نشریه بنا به برخی ضرورتها متوقف شده باشد اما علاقهمندان «فیلم نگار» از این پس شاهد انتشار نسخه الکترونیکی آن در فضای مجازی خواهند بود، این مسأله بویژه برای مخاطبان ساکن در شهرهای کوچک یا کشورهای دیگر اتفاق خوبی است، چراکه دیگر تهیه آن منوط به مراجعه به کیوسکهای مطبوعاتی نیست. علاوه بر شماره تازه «فیلم نگار» علاقهمندان به فیلمنامه نویسی و خوانندگان این ماهنامه تخصصی میتوانند با مراجعه به سایت www.filmnegar.ir ضمن خرید نسخه پیدیاف شمارههای ۲۰۰ تا ۲۰٨ به شکل نسخه دیجیتال، از مطالب بخشهای سینمای ایران و سینمای جهان منتشرشده در این سایت استفاده کنند. همچنین برای مخاطبان مجله این امکان فراهمشده تا فیلمنامهها و پروندههای مندرج در فیلمنگاری را هم بهصورت جداگانه از طریق این سایت خریداری کنند. بهمن سال ۹٨ شماره ۲۰۰ و ۲۰۱، آخرین مجلد مکتوب این ماهنامه تخصصی فیلمنامهنویسی منتشر شد و از شماره ۲۰۲ و ۲۰۳ (نیمه اسفند ۹٨) به بعد، شرایط خرید نسخه دیجیتال در سایت فیلمنگاری فراهم شده است. در سایت این مجله تخصصی که با حمایت بنیاد سینمایی فارابی منتشر میشود، اخبار داخلی و خارجی مربوط به فیلمنامه، معرفی فیلمهای روز ایران و جهان، نقدهایی پیرامون فیلمنامه فیلمهای ایرانی و برخی فیلمهای خارجی، مقالاتی پیرامون فیلمنامه نویسی، ترجمه برخی مقالات سینمایی معتبر پیرامون فیلمنامه و فیلمنامه نویسی و... قابل دسترسی است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#طالبان
تجمع حامیان طالبان در تهران. این تیتر و انتشار عکسهای تجمع در پارک ملت تهران کافی بود تا نوشتههای زیادی دربارهاش در شبکههای اجتماعی و بخصوص توئیتر بخوانیم. کاربری اهل افغانستان عکسهای این تجمع را که همزمان با عید قربان برگزار شده بود منتشر کرد و بعد هم پایگاههای خبری مانند انصاف نیوز دربارهاش نوشتند و بهصورت رسمی خبر را منتشر کردند. گفته میشود ۷۰ نفر در این تجمع حضور داشتهاند و سؤال بسیاری از کاربران این است که چرا با آنها برخورد نشده است. کاربران زیادی به این بهانه به جنایتهای طالبان در این سالها اشاره میکردند: «تجمع طرفداران طالبان در پارک ملت تهران خبری تلخ، باید همه شون را تا آخر هفته از ایران اخراج کنند.جای هیچ گونه بازی با کلمه نژادپرستی نیست. حضور اینها یک بمب ساعتی است»، «یه کارگر افغان داشتم که برادر و پسرعموش برگشته بودند افغانستان و عضو طالبان شده بودند. پارسال سر کار بود با من که خبر کشته شدن(به قول خودشون شهید شدن!) برادرش بهش رسید. الان تو این عکس های تجمع طالبان تو پارک ملت دیدمش!»، «حامیان طالبان خیلی آزاد و خوشحال در پارک ملت تهران تجمع کردن»، «واقعاً طالبان میاد وسط تهران تجمع میکنه؟! اینا مگه کنسولگری ایران رو منفجر نکرده بودن؟»، «دیروز در ایستگاه بیآر تی پارک ملت افغانستانیهای زیادی سوار شدند در ایستگاه های دیگر هم تعداد زیادی سوار شدند برخی با لباس محلی بودند. حضور افغان ها برام عجیب بود تا اینکه خبر تجمع طالبان را خواندم. یعنی دیروز من با تروریستهای طالبان در یک اتوبوس بودم کافی بود یک نفر خودشو منفجر کنه»، «شوخی میکنید؟ بیایید بگید چرند خوندم. تجمع طرفداران طالبان دیگه چیه؟»، «مگه الان دو هفته نیست که تجمع بیش از ۱۰نفر در تهران ممنوع شده؟ این ط البان چطور بدون مزاحمت پلیس دور هم پرچم به دست جمع شدن و لبخند به لب عکس یادگاری گرفتن؟!»، «تورو خدا بگین این تجمع طالبان که میگین یه جور استعاره است.»، «من حدود ساعت۱۵:۳۰ بود که با خانواده به پارک رفته بودم. دیدم تعداد زیادی با لباس محلی، پرچم و شمایل خاص خودشان آزادانه میچرخند و تعجب کردم.آرام نزدیک شدم.اول با من حرف نزدند ولی وقتی کمی به پشتو حرف زدم به من اعتماد کردند و گفتند تجمع حمایت از طالبان است.»
به ظاهر سیاه پوست
روز جمعه جملهای در بخش خبری ساعت ۱۴ شبکه یک سیما خوانده شد که تا دیروز سوژه کاربران شبکههای اجتماعی بود. در این بخش با پخش تصویری از باراک اوباما گوینده اخبار گفت: «رئیس جمهوری «به ظاهر» سیاهپوست امریکا». این جمله در همان لحظههای اول بارها بازنشر شد و خیلیها با آن شوخی کردند. سردبیر خبر ۱۴ سیما پس از این جنجالها دیروز عذرخواهی کرد و گفت «منظور از عبارت «رئیس جمهوری به ظاهر سیاهپوست امریکا» این بود که آقای اوباما فقط ظاهرش سیاه پوست است اما مدافع حقوق سیاهان امریکا نیست، که بهعلت سهو در نگارش خبر، دچار کژتابی عبارت شد.» اما این عذرخواهی باعث نشد سوژه «بهظاهر» تمام شود: «یعنی سیاهپوستی اوباما رو هم به رسمیت نمیشناسن.»، «سؤال 100 امتیازی: بهظاهر سیاهپوست یعنی چه؟»، «رئیس جمهوری به ظاهر سیاه پوست چه نوعی دیگه؟ یعنی سفید پوست بوده ادای سیاه پوستا رو در میاره»، «ایالات بهظاهر متحده امریکا»، «کاش توضیح میدادن «به ظاهر سیاهپوست» یعنی چی دقیقاً!»، «همین سهو قلم که آقای سردبیر بخش خبر صداوسیما درباره «رئیس جمهوری به ظاهر سیاه پوست» فرمودن، اگر یک رسانه اصلاحطلب مرتکب میشد، آمنه سادات پرده از چه رازهایی که در ۲۰:۳۰بر نمیداشت!»، «به ظاهر واگویه نگاهی است که طبق آن با هرکس مخالفیم باید واجد همه بدیها باشد و هیچ نکته مثبتی به او نیامده (گرچه رنگ پوست نه خوبی و نه بدی است). این نگاه سیاه و سفید برای تأیید مطلق خود و تشدید نفی دیگری و مبارزه محض با دشمن رایج است. فقط گاهی مضحک میشود و گاهی زیرکانه است.»، «سیاه پوستی اوباما هنوز برای ایران محرز نشده است اما فرصت اعتراض برای او وجود دارد و میتواند مدارک سیاه پوست بودن خود را به دفاتر نمایندگی ایران بدهد تا بررسی شود»، «امریکا دشمن ما، ماهم دشمن امریکا قبول ولى اخبار تلویزیون ما و اکثر مدیران پرادعایش و بیشتر گویندگان خبرش که فقط طوطى وار آنچه که جلویشان بگذارند، میخوانند مصداق روشن دشمن نادانند که فقط اسباب طنز و تفریح طرف مقابل و تحقیر خود رافراهم میکنند»، «کینه جریان ضدبرجام از اوباما همپای کینه ترامپ از اوباماست. تا حدی که براشون جورج فلوید یک شهید سیاهپوست میشود و اوباما به ظاهر سیاهپوست.»، «هفتصد نفر اینرو خوندن تا بره روی آنتن. شما ببین چه خبره توی اون سازمان»، «دیدین چه کلاهی سرمون رفت؟! این یارو داشته ادای سیاپوستا رو درمیاورده این همه مدت!»، «صدا و به ظاهر سیما انتظار داشت اوباما در باطن سیاهپوست باشه؟»، «شما عفو کنید که اوباما بعد از هر بار حموم اسپری رنگ و بر میداشته تا باز سیاهپوست بازی کنه.»
به نام تاریخ
12 مرداد
در میانه تابستان مروری کنیم بر نام و آثار هنرمندان و چهرههای فرهنگی که امروز سالروز تولد یا درگذشتشان است.
تولدها
محمد قاضی: مترجم آثار برجستهای چون «دن کیشوت» و «زوربای یونانی» سال 1292 در چنین روزی به دنیا آمد. محمد قاضی پس از مهاجرت از مهاباد به تهران در دارالفنون دیپلم رشته ادبی گرفت و در دانشکده رشته حقوق خواند اما در این دوران و پیش از آن زبان فرانسه را یاد میگرفت و سال 1320 با ترجمه «کلود ولگرد» نوشته ویکتور هوگو ترجمه را آغاز کرد اما پس از آن 10 سال ترجمه را کنار گذاشت و سال 1329 «جزیره پنگوئنها» را ترجمه و منتشر کرد. ترجمهای که مورد توجه کسانی چون نجف دریابندری قرار گرفت. «شازده کوچولو» داستان بعدی بود که با ترجمه محمد قاضی در ایران منتشر شد و در سالهای 1336 و 1337 با ترجمه «دن کیشوت» جایزه بهترین ترجمه سال را از دانشگاه تهران گرفت. قاضی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم همکاری میکرد و ترجمه آثاری چون «باخانمان»، «ماجراجوی جوان» و «زوربای یونانی» حاصل آن دوره است. «نان و شراب»، «آزادی یا مرگ»، «مادام بوآری»، «شاهزاده و گدا»، «مهاتما گاندی» و «مرده ریگ» آثار دیگری است که با ترجمه قاضی وارد بازار نشر ایران شد. او سال 1376 درگذشت.
جلال تهرانی: نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر که شاید کمتر از آنچه شایستهاش بوده به او پرداخته شده امروز 52 ساله میشود. جلال تهرانی ادبیات نمایشی خواند و از اواخر دهه 70 کارش را بهصورت جدی آغاز کرد تا سال 81 که نمایشنامه «نفرتی تی» را نوشت و کارگردانی کرد. نمایشی که مورد توجه مخاطبان تئاتر قرار گرفت. پس از آن نمایش «مخزن» را که سال 77 نوشته بود روی صحنه برد و کارش را با نمایشهای «تک سلولیها»، «هی مرد گنده گریه نکن»، «به صدای زمین گوش کن» و «سیندرلا» ادامه داد. او در کنار نمایشنامهنویسی و کارگردانی در بیش از 20 نمایش بهعنوان طراح صحنه و طراح نور حضور داشته است. جلال تهرانی فیلمنامهنویسی هم کرده و «در جهنم باران میبارد»، «داستان تمام»، «کری» و «مرسی» از آثار اوست که فیلمی بر اساس فیلمنامه «مرسی» هم ساخته شد و در جشنواره تورنتوی کانادا به نمایش درآمد.
سیامک انصاری: بازیگر طنز ایران سال 1347 در چنین روزی به دنیا آمد. سیامک انصاری که رشته کارشناسی نمایش و تلویزیون را در دانشکده هنر و معماری خوانده از اواخر دهه 60 فعالیتش را در تئاتر آغاز کرد و پس از آن کم کم با حضور در برنامههای طنز تلویزیون شناخته شد هرچند که سریال «سفر به چزابه» که در سال 73 پخش شد اولین نقش آفرینی جدی او بود. پس از آن در سریالهای «هتل»، «روزگار جوانی»، «گلهای 77»، «ورثه آقای نیکبخت» و «کارآگاه شمسی و دستیارش مادام» بازی کرد. سیامک انصاری را بینندگان تلویزیون بیشتر با بازی در سریالهای طنز مهران مدیری میشناسند. آثاری مانند «پاورچین»، «نقطه چین»، «شبهای برره»، «باغ مظفر»، «مرد هزار چهره» و «در حاشیه» در تلویزیون و «قهوه تلخ»، «ویلای من»، «شوخی کردم» و «عطسه» در شبکه نمایش خانگی. سیامک انصاری برای بازی در فیلم «بمب، یک عاشقانه» نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.
عاشیق اسمعلی لطفی نوازنده، مجید اسطیری داستان نویس، شاهین رهنما شاعر، مسعود ضرغامیان شاعر و زهره فلزم شاعر هم متولد امروز هستند.
درگذشت
محسن بدیع: پدر صنعت لابراتور فیلم ایران سال 1368 در چنین روزی درگذشت. او متولد 1287 بود و ابتدا در پاریس تحصیل کرد و بعد برای تحصیل در رشته رادیو به انگلستان رفت. سال 1321 به ایران بازگشت و نخستین دستگاه اتوماتیک چاپ فیلم سیاه و سفید را با همکاری اسماعیل کوشان طراحی کرد و ساخت. سالها فعالیت در این زمینه باعث شد سال 1327 اپتیکال صداگذاری روی فیلم را بسازد و پس از آن در سال 1331 استودیوی خودش را که ابتدا «عقاب» نام داشت و بعدها به «استودیو بدیع» مشهور شد، تأسیس کرد. او در تمام این سالها در بسیاری از فیلمهای ایرانی بهعنوان مسئول صداگذاری و لابراتوار فیلم حضور داشت. فیلمهایی چون «ولگرد»، «شب نشینی در جهنم»، «ستاره چشمک زن» و «آخرین شب». بدیع نخستین لابراتوار رنگی را در سال 1344 تأسیس کرد و دستگاهی برای چاپ رنگی ساخت که هفتهای یک روز نگاتیو ظاهر میکرد. محسن بدیع در سالهای فعالیتش علاوه بر کارهای فنی سینما در چند فیلم بهعنوان فیلمبردار، تهیهکننده و تدوینگر حضور داشت.
عکس نوشت
برندگان جشنواره بفتا (بزرگ ترین مراسم اهدای جوایز تلویزیونی) مشخص و معرفی شدند. البته در یک مراسم مجازی و به این صورت که ریچارد آیودی میزبان مراسم جوایز بفتای تلویزیونی ۲۰۲۰ در استودیو حضور داشت و برندگان از خانه و بهصورت آنلاین جوایز خود را دریافت کردند.
سریال «چرنوبیل» که نامزد دریافت ۱۴ جایزه بود در این مراسم درخشید و جایزه بهترین مینی سریال را گرفت. جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اصلی هم به جارد هریس برای «چرنوبیل» اهدا شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
غلامرضا موسوی: پول غیرسالم درشبکه نمایش خانگی سیستم دستمزدها را به هم ریخته است
-
پیگیر مشکلات هنرمندان هستیم
-
کلید رونق در بازار هنر جوانان
-
کوچ «فیلم نگار» به فضای مجازی
-
شهروند مجـــازی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین